وبلاگ رسمی سیول انجینر

این وبلاگ مربوط به صفحه فیسبوک سیول انجینر, اولین صفحه فیسبوک نشر معلومات انجینری در کشور میباشد

وبلاگ رسمی سیول انجینر

این وبلاگ مربوط به صفحه فیسبوک سیول انجینر, اولین صفحه فیسبوک نشر معلومات انجینری در کشور میباشد

پروسه اعمار سرک

پروسه اعمار سرک

زمانیکه مسیر سرک با استفاده از سروی های متعدد تعین گردید در قدم اول موانع که در مسیر سرک وجود دارد از بین برده میشود. موانع میتواند شامل کوه ها، تپه ها، خانه ها و غیره باشند. این موانع میتوانند بواسطه ماشین های سرکسازی از بین برده شوند. بعد از بین بردن موانع، پلچک ها و آبروهای که در مسیر سرک ضرورت بوده و سروی شده  است ساخته میشود. بعد از انجام کارهای فوق طبقه تهدابی سرک یعنی بدنه خاکی سرک ساخته میشود، بدنه خاکی از کندنکاری و پرکاری که در مسیر سرک صورت میگیرد ساخته شده و یک سطح هموار میباشد. بعضاً اتفاق می افتد که خاک این سطح در بعضی قسمت ها دارای مقاومت کافی نمی باشد، درینصورت همان قسمت کندنکاری شده و سپس پر کاری و تپک کاری میشود، هرگاه عمق این کندنکاری زیاد باشد به شکل طبقه، طبقه پرکاری و تپک کاری میشود. چنین جاها را به اصطلاح سرکسازی Embankment مینامد. بالای این سطح ساخته شده آزمایش جهت دریافت فیصدی کمپکشن و سروی جهت همواری سطح صورت میگیرد هرگاه نتیجه این آزمایش ها مثبت بر آمد خوب در غیر آن سطح مذکور دوباره تپک کاری و هموار کاری میگردد.

بعد از بدنه خاکی طبقه دوم که بنام طبقه تحتانی فرعی یاد میشود اعمار میگردد. این طبقه با ضخامت که در دیزاین تثبیت شده است ساخته میشود. مواد این طبقه از Barrow Area آورده شده و توسط گریدر هموارکاری و توسط رولر تپک کاری میگردد. هرگاه ضخامت این طبقه از 20cm زیاد تر باشد به خاطر تپک کاری صحیح مواد در دو لایه انداخته میشود. بعد از نتیجه مثبت آزمایش و سروی این طبقه تکمیل میگردد.

طبقه سوم که بنام طبقه تحتانی یاد میگردد بالای طبقه تحتانی فرعی اعمار میگردد، مواد این طبقه به یک تناسب معین از جغل با اندازه های مختلف، ریگ و کلی(clay)  توسط دستگاه ساخته میشود. معمولاً مواد این طبقه توسط پیور هموار میگردد.

طبقه آخری سرک که بنام طبقه سطحی سرک یاد میگردد میتواند کانکریت (concrete) و یا اسفالت کانکریت (asphalt concrete) باشد.

در حال حاضر کمپنی های سرکسازی در افغانستان به دلیل اقتصادی بودن و سرعت پیشرفت کار طبقه سطحی سرک را نظر به اهمیت آن DBST و یا اسفالت(ATB) انتخاب مینمایند.

قبل از ساختن طبقه سطحی سرک طبقه تحتانی همرای جاروب میخانیکی جاروب گردیده و با کمپریسور از گرد و غبار پاک میگردد. بعداً مخلوط قیر و کیروسین(Cut Back Asphalt) که بنام prime coat یاد میشود با یک spray rate معین به lit/m2 توسط spreader بالای طبقه تحتانی پاشیده میشود. این مخلوط چسپش را بین طبقه تحتانی و طبقه سطحی سرک بوجود میآورد و همچنان خلاء های که در طبقه تحتانی وجود دارد پر مینماید. حد اقل بعد از 24 ساعت از پاشیدن prime coat میتوانیم طبقه سطحی سرک را اعمار نماییم، هرگاه نظر به مشکلات ترافیکی نتوانیم prime coat را برای 24 ساعت حفاظت نماییم حد اقل بعد از 3 ساعت آنرا توسط ریگ میپوشانیم تا در اثر عبور و مرور ترافیک خراب نشده و خاصیت چسپندگی آن از بین نرود. این پوشانیدن prime coat را توسط ریگ بنام Blotting یا Blathering مینامد.

هرگاه prime coat  توسط ریگ پوشانیده شده باشد قبل از اعمار طبقه سطحی سرک ریگ توسط جاروب میخانیکی جاروب و توسط کمپریسور از گرد و غبار پاک میگردد.

طبقه DBST دارای دو لایه بوده که یکی بنام Wearing Course و دیگری بنام Surface Course یاد میشود. این لایه ها توسط ماشین بنام SECMAIR انداخته میشود این ماشین دارای یک تانکر حاوی قیر و یک تیلر حاوی جغل که قبلاً توسط قیر پوشانیده شده است(coated aggregate) میباشد، طوریکه اولاً قیر با یک spray rate  معین به lit/m2 و سپس جغل با یک spray rate  معین به kg/m2 نظر به ضخامت طبقه سطحی سرک که قبلاً در نظر گرفته شده است هموار میگردد. در اثنای اعمارطبقه DBST قیر باید دارای درجه حرارت 150ċ باشد. درجه حرارت جغل مطرح نبوده و دارای درجه حرارت محیط میباشد. درجه حرارت هوای آزاد در ساحه که طبقه DBST  اعمار میگردد نباید کمتر از 15ċ باشد زیرا قبل از اینکه جغل با قیر بصورت صحیح بچسپند قیر منجمد میگردد. بدین ملحوظ سرک های DBST در مناطق گرم نظر به مناطق سرد دارای نتیجه بهتر میباشد.

طبقه ATB نیز میتواند نظر به ضخامت دیزاین شده دارای دو و یا چندین لایه باشد. مواد این طبقه توسط دستگاه بنام Hot Mix Plant ساخته شده و به ساحه انتقال داده میشود و توسط پیور هموار میگردد در زمان هموار کاری اسفالت باید دارای درجه حرارت بین ċ 127  و ċ  150  باشد. هرگاه طبقه اسفالت در چندین لایه انداخته شود بخاطر بوجود آوردن چسپش بین لایه ها مخلوط از قیر و آب (Emulsified Asphalt) را میپاشند که این مواد بنام Tack Coat یاد میگردد.

طبقات DBST و یا ATB اولاً توسط رولر رابری و بعداً توسط رولر آهنی تپک کاری میگردد. بعد از نتیجه مثبت آزمایش و سروی سطح این طبقه خط اندازی(خطوط ترافیکی) گردیده ولوایح ترافیکی نصب گردیده  و سرک آماده بهره برداری میگردد.

مواد ساختمانی سرک

مواد ساختمانی سرک

برای ساختن طبقات مختلف سرک ضرورت به مواد مناسب میباشد. برای تهیه مواد طبقات بدنه خاکی و طبقه تحتانی فرعی بعد از پالایش در دشتها خاک مناسب دریافت میگردد این ساحه دریافت شده باید از مسیر سرک فاصله زیادی نداشته باشد زیرا انتقال آن غیر اقتصادی خواهد بود. بعد از دریافت جای مناسب، مواد توسط Excavator, Bulldozer و Loader کندن کاری و جمع آوری میگردد و یک توده بزرگ را میسازند که این توده بزرگ خاک را بنام Barrow Area یا Barrow Pit مینامد. از این خاک جمع آوری شده نمونه گرفته شده و در لابراتوار آزمایش های مختلف از قبیل CBR ،Gradation و غیره که بعداً در بخش لابراتوار سرک توضیح میگردد بالای آن انجام میگیرد هرگاه نتیجه آزمایش ها قناعت بخش بدست آید اجازه داده میشود تا از این مواد برای طبقات معین سرک مورد نظر استفاده شود.

مواد طبقه تحتانی سرک به یک تناسب معین از clay، ریگ و جغل با اندازههای مختلف توسط دستگاه ساخته شده و به ساحه انتقال داده میشود.

مواد طبقه DBST که شامل قیر و جغل میباشد طور ذیل ساخته شده و تهیه میگردد.

جغل این طبقه توسط crasher با اندازه های معینه که در دیزاین تثبیت شده اند ساخته میشود سپس این جغل شسته شده و همرای قیر طوری پوشانیده میشود که جغل ها بین خود قابلیت چسپش را پیدا نکند این جغل که سطح آن با قیر پوشانیده میشود بنام coated aggregate نامیده میشود.

مواد طبقه ATB شامل قیر، جغل، ریگ و filler میباشند. این اجزاء با یک تناسب معینه توسط ماشین Hot Mix Plant مخلوط گردیده و به ساحه انتقال داده میشود، جغل این طبقه توسط crasher ساخته میشود.

انواع سرک ها و طبقات آنها

انواع سرک ها نظر به سختی آنها

سرکها از لحاظ سختی آنها به دو نوع  اند:

1-    سرکهای نرم یا ارتجاعی (Flexible Pavements)

عبارت از سرکهای میباشند که فرش یا طبقه سطحی آنها از اسفالت کانکریت ساخته شده باشد. نظر به اینکه این سرکها اقتصادی اند فعلاً در تمام جهان از این نوع سرکها استفاده میشود.

2-    سرکهای سخت (Rigid Pavements)

عبارت از سرکهای اند که فرش یا طبقه سطحی آنها از کانکریت باشد. این نوع سرکها با دوام بوده به حفظ و مراقبت کمتر ضرورت داشته ولی غیر اقتصادی میباشد.


1-     سرک های ارتجاعی (نرم) Flexible Pavement:

سرک های راگویند که درساخت وسازآن از موادی بنام قیر Bitumen  استفاده صورت گیرد که این نوع سرک ها ازنگاه ضخامت دارای چهار طبقه ذیل میباشد.

1-    طبقه بستر Soil sub grade

2-    طبقه فرعی تحتانی Sub base course

3-    طبقه تحتانی  Base course

4-    طبقه پوشانی یا پوشش سطحی سرک  Wearing course/ Surface course

        

1-    طبقه بستر Soil sub grade 

طبقه بستر که بنام طبقه ابتدایی یا قشر اولی یاد میگردد در واقع عبارت از همان مواد عادی زمین ویا جاییکه که سرک بالای آن احداث میگردد میباشد که این مواد شامل خاک طبعی مخلوط با جغل ، ریگ و سنگ میباشد که در مناطق مختلف با خصوصیات و فیصدی های مختلف این مواد ها  موجود است .

طبقه بستر که در واقع تهداب سرک است از اهمیت فوق العاده دردیزاین سرک  برخوردارمیباشد بنا براین قبل از کار بالای طبقات دیگر مواد طبقه بستررا در لابراتوار مواد ساختمانی مورد ارزیابی قرار داده ودرصورت برخوردار بودن ازکیفیت لازم مطابق استندرد های انجنیری ازآن استفاده صورت گرفته ومطابق سروی انجام شده نقاط پاینی پرکاری شده وبعدأ تپک کاری میگردد ودرصورت برخوردار نبودن از کیفیت وخصوصیات استندرد مواد موجوده را یا تقویه نموده و یا کاملأ آن مواد را از ساحه واقع شده سرک کشیده و در عوض مواد یا خاک مخلوط وبا کیفیت ازلحاظ انجنیری را در آنجا دوباره پرکاری ویاقرار میدهند.

 

تست های لابراتواری که در طبقه بستر انجام میشود عبارت اند از:

 

OMC – "Optimum moisture content”          /"MDD-"Maximum dry density  -1

    2- CBR-" California bearing ratio                                                               

3- L. L, P. L & (P. I) – "Liquid Limit"," Plastic Limit" & (Plastic Index) 

4- Gradation / Sieve Analysis                                                                          

5- Field Density                                                                                               

 

2-    طبقه فرعی تحتانی Sub base course:

این طبقه که قشر دومی را بعد از Sub gradeتشکیل میدهد نیز خیلی مهم بوده و در دیزاین سرک نیز از توجه خاص برخوردار میباشد بنا براین در ساحات که قرار است سرک احداث گردد یک تیم کاری از انجنیران برای دریافت بهترین مواد  Sub base course به نقاط نزدیک به سرک در حال احداث رفته و با جستجو فراوان مواد که از خصوصیات لازم بنا بر استندرد های انجنیری بر خوردار است رادریافت نموده و درصورت لازم بعضی ازمواد دیگر را با آن علاوه مینمایند تا بر کیفیت آن بیفزایند و در واقع این مواد به شکل مواد اضافی در سرک ریخت میگردد و ساحات که از لحاظ میل اراضی دارای فرورفته گی ها ویا پخشی های باشد نیزتوسط این مواد پرکاری میگردد در این طبقه مواد با فیصدی های لازم از خاک و جغل میده دانه مخلوط میباشد تا  Compaction یا تپک کاری لازم را بدهد و بعد از ریخته شدن این مواد بالای سرک تا اندازه لازم تپک کاری میشود .

 

 تست های لابراتواری که در طبقه Sub base course  انجام میشود عبارت اند از:

1- Aggregate Gradation                                                                                                  

2- Lose Angles                                                                                                                

3- L. L, P. L & (P. I) – "Liquid Limit"," Plastic Limit" & (Plastic Index) 

OMC – "Optimum moisture content          /MDD-"Maximum dry density  4-

5- Field Density                                                                                               

6- CBR-" California bearing ratio"                                                                                 

7- DCP                                                                                                                              

      

3-    طبقه تحتانی  Base course:

Base course که طبقه سیومی مواد لازم سرک را تشکیل میدهد نیز از جهت اینکه Wearing course بالای آن قرار میگیرد و همچنان مواد است که با قیمت خیلی گزاف از ماشین ریگریشن بدست میآید در دیزاین ازاهمیت ویژه برخوردار میباشد ابتدا انتخاب سنگ هایکه Base course از آن تولید میگردد وبعدأ نوع انتخاب کیفیت تولید آن د رماشین ریگریشن کاریست خیلی دشوار و دقت برانگیز که نیاز به دقت و فکر زیاد دارد تا از اشتباهات و نواقصات ممکن نظر به خصوصیات استندرد جلوگیری به عمل آید.

 

 تست های لابراتواری که در طبقه Base course  انجام میشود عبارت اند از:

1- Aggregate Gradation                                                                                                                     

2- Lose Angles                                                                                                                

3- L. L, P. L & (P. I) – "Liquid Limit"," Plastic Limit" & (Plastic Index) 

OMC – "Optimum moisture content          /MDD-"Maximum dry density  4-

5- Field Density                                                                                               

6- CBR-" California bearing ratio"                                                                                  

 

طبقه پوشانی یا پوشش سطحی سرک /Wearing course Surface course

این طبقه که قشر خیلی مهم و اساسی سرک را تشکیل میدهد در واقع قشر اصلی سرک نیز یاد میگردد که نظر به وضع اقتصادی کشورها با نوعیت های مختلف از نگاه فیصدی مواد مورد استفاده قرار میگیرد که در دو نوع سرک که در این گزارش پرکتیک  مورد بحث قرارداده ایم نیز این موضوع را در این دو نوع بیان میکنیم . مواد این طبقه در سرک های سخت Concrete بوده ودر سرک های نرم و ارتجاعی قیر یا Bitumen  میباشد این طبقه یا قشر یک سطح هموار ، غیر قابل نفوذ و در مقابل فشار تایر عراده جات  از مقاومت خوب وعالی بر خوردار میباشد این طبقه Wearing Course میتواند Concrete Bitumen, ،  DBST،WBCM ، AS ، Premix ، Graveling ، Stone Dressing ، Stone Patchingووغیره مواد با ترکیبات مختلف باشد

تست های لابراتواری که در Bitumen انجام میشود عبارت اند از:

1- Softening Point                                                                                                           

2- Penetration                                                                                                                 

3- Ductility                                                                                                                     

4- Marshal                                                                                                                      

5- Flash Point                                                                                                               

 

تست های لابراتواری که درConcrete انجام میشود عبارت اند از:

1- Aggregate Gradation                                                                                               

2- Compressive Strength                                                                                                

3- Workability                                                                                                          

4- Mix Design                                                                                                         

5- Lose Angles                                                                                                   

 

تست های لابراتواری که درDBST انجام میشود عبارت اند از:

 

1- Softening Point                                                                                                           

2- Penetration                                                                                                                 

3- Ductility                                                                                                                     

4- Marshal                                                                                                                      

5- Flash Point                                                                                                               

6- Aggregate Gradation                                                                                                

7- Lose Angles                                                                                                   

سرک( Road) چیست؟

سرک( Road)

تعریف:

سرک عبارت از ساختمان انجینیری است که وسیله ارتباط ممالک، شهرها، ولسوالیها و قراء با یکدیگر بوده و برای مرفوع ساختن احتیاجات بشری ساخته شده و از آن در جهت حمل و نقل انسانها، اشیاء و حیوانات از یک منطقه به منطقه دیگر استفاده میشود.

 

اهمیت وارزش سرک:

انتقالات (Transportation) برای رشد و ترقی یک جامعه عنصر حتمی و ضروری است. بدون انتقال مواد خام، اشیای تولیدی و وسایل تخنیکی، یک کشور نا توان اند تا رشد اقتصادی اش را افزایش دهند. کشور های با ترانسپورتیشن پیشرفته مثل ایالات متحده آمریکا، کانادا  جاپان و غیره اکنون پیش آهنگان صنعت و تجارت هستند. وسیله های ترانسپورتیشن عبارت اند ازسرکها(Road Way) ، خطوط آهن(Rail Way)،  راه های آبی(Water Way) ، خطوط هوایی(Air Way) و پایپ لاین ها(Pipe Lines) که  معمول ترین وسیله ترانسپورتیشن سرک ها اند. موجودیت سرکهای خوب نقش عمده را در جهت انکشاف اوضاع اقتصادی، صنعتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یک کشور ایفا مینماید. در موجودیت سرکهای خوب مردم قادر اند تا به آرامی از یکجا به جای دیگر سفر نمایند، اموال خود را با زودترین فرصت و کمترین قیمت به جای مورد ضرورت انتقال دهند، دهقانان محصولات زراعتی خود را به وقت معینه به شهرها برسانند، مردم که دور از شهرها زندگی میکنند از امتیازات و سهولت های شهری برخوردار گردند و ده ها سهولت دیگر برای مردم ایجاد میشوند. بالاخره میتوان گفت که موجودیت سرکها در یک مملکت باعث نزدیک شدن روابط بین مردم گردیده و میتواند با استفاده از آن اکثر مشکلات خویش را حل نمایند.

     فن سرکسازی برای  اولین بار در روم اختراع  گردید و مردم  روم در سرکسازی  مهارت خاص داشته اند وقتیکه عراده جات با سرعت زیاد در فصل خشک بالای سرکهای خاکی عبور می نمود گرد و غبار بسیار زیاد بالای سرکهای خاکی تولید میشد و هم  در اوقات بارنده گی باعث گل ولای شده  ودر انتقالات  ترافیک سکتگی  رخ میداد  پس به مرور زمان مردم در جستجو شد ند تا سرکهای را که سطح سخت و محکم داشته باشند اعمار نمایند که در نتیجه سرکهای قیری (Bituminous Road)  وسرکهای  کانکریتی (Concrete Road) اختراع  شد که  امروز وسعت بیشتر یافته است  .

 

سرک ها و اقسام آن:

سرک رابهترین وسیله وزمینه ساز حمل وانتقالات اموال ، اجناس ، عراده جات ، افراد وامثالهم به بهترین وجه چه ازنگاه اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی میتوان دانست که در حیات کلی روند سهولت سازی و رشد وپیشرفت یک جامعه میتواند نقش خیلی مهم وبر جسته را ایفا نمایید .

سرک ها ازنقطه نظر موقعیت و اهداف به چهار بخش ذیل تقسیم بندی میشود.

  • سرک های ملی National Highway
  • سرک های ولایتی State Highway
  • سرک های ولسوالی District Roads
  • سرک های قریه جات Village Roads

سرک های ملی :National Highway

عبارت از سرک های اند که کشور را طولأ و عرضأ با پایتخت و همچنان کشور را با ممالک همسایه وصل نماید که دارای چند ین خطوط رفت و آمد بوده که هر خط آن حد اقل 8m عرض داشته وShoulder (شانه ها)  آن حد اقل 2m عرض داشته باشد واین نوع سرک ها نیز با تزینات مکمل ترافیکی وکشوری مجهز میباشد.

سرک های ولایتی: State Highway

سرک های است که شهر های بزرگ رابا یکدیگر و نیز شهر های بزرگ را با سرک های ملی وصل میکند این نوع سرک ها که اکثرأ دولینه بوده وتمام قوانین ومقررات انجنیری وترافیکی مراعات میشود و عرض مجموعی  میباشد.12m این سرک ها

District Roads سرک های ولسوالی

نوع سرک های است که شهر های کوچک را با یکدیگر و شهر های کوچک را با شهر های بزرگ وصل میکند و این نوع سرک ها به دو بخش تقسیم بندی میشود .


v    سرک های اساسی ولسوالیMajor District Roads

سرک هایست که مشابه به سرک های ولایتی بوده ودارای عرض 9m  میباشد که در مناطق کوهستانی عرض این نوع سرک ها به 4.75m تقلیل میابد.

 

v    سرک های فرعی ولسوالی Sub District Roads

سرک هایست که دارای عرض 7.5m الی 9m بوده که درمناطق کوهستانی عرض آن به 4.75m تقلیل میابد.

:Village Roads سرک های قریه جات

سرک هایست که قریه جات را با هم وصل میکند و معمولأ دارای یک لین با عرض مجموعی  7.5m میباشد ودرصورت عبور ازمناطق کوهستانی عرض آن به 4m تقلیل میابد

 

1.1         سیستم نمره گذاری سرک ها (Road Numbering System):

 

تا فعلآ در افغانستان کدام سیستم که نشان دهنده نمبر سرک ها باشد، معرفی نگردیده است. مشاورین یک سیستم که در ذیل شرح داده شده است معرفی کرده اند:

 

1.1.1      شاهراه های منطقوی (Regional highways):

دارای پسوند (RH) بوده و دارای نمبر دو رقمی میباشد که بخش های آن از 01 شروع الی 99 ختم میگردد. گروپ مشاورین سرک حلقوی را را به چهار بخش کابل، کندهار، هرات و مزارشریف که به ترتیب دارای نمبر های 01 الی 04 میباشد.

1.1.2      شاهراه های ملی (National Highways):

دارای پسوند (NH) بوده و دارای دو نمبر دورقمی میباشد که بخش های آن از 01 شروع و الی 99 ختم میگردد. تا فعلا" کمتر از پنجاه شاهراهای ملی در افغانستان موجود است که همین نمره گذاری دو رقمی آنرا کفایت میکند. طور مثال شاهراه ملی بگرامی- جلال آباد میتواند دارای نمبر 01 باشد که چنین نمره گذاری اهمیت منطقه را نیز معلوم میکند. شاهراه های ملی نظر به نزدیک ترین شهر بزرگ نمره گذاری میشود. شاهراه های ملی نزدیک به کابل، کندهار، هرات و مزارشریف هر کدام به ترتیب از 01 الی 19، 30 الی39 و 40 الی 49 نمره گذاری شده اند.

1.1.3      سرک های ولایتی (Provincial Roads):

عبارت از سرک های اند که دارای پسوند (PR) و دارای نمبر چهار رقمی که دو رقم آن نشان دهنده کود ولایتی (کود منطقوی) و دو رقم دیگر آن نشان دهنده بخش های سرک ولایتی را نشان داده که از01 شروع و الی 99 ختم میگردد. مثلآ نمره گذاری سرک ایبک – دره صوف در سمنگان ( PR 1503 ) میباشد. که 15 آن نشان دهنده

کود ولایتی سمنگان یا ( کود منطقوی) و 03 آن نمبرسرک  بخش ایبک – دره صوف میباشد.

1.1.4      سرک های دهاتی (Rural Roads) :

عبارت از سرک های اند که دارای پسوند (R) و نمبر چهار رقمی مانند نمره گذاری ولایتی میباشد. که دو رقم آن برای نشان دادن کود ولایتی و دورقم دیگر آن نشان دهنده بخش سرک های دهاتی بوده که از 01 شروع الی 99 ختم میگردد. مثلآ سرک دهاتی به اساس نمبر در سمنگان ( R 1503 ) میباشد که فرق عمده آن در حروف میباشد.

طول "کیلومتر"

صنف بندی شاهراه ها

3227 کیلومتر

Regional Highways             شاهراه های منطقوی

4906 کیلومتر

National Highwaysشاهراه های ملی                  

9656 کیلومتر

Provincial Roads                         سرک های ولایتی

(تخمینی)  17000 کیلومتر

Rural Roads                                سرک های دهاتی

34789 کیلومتر

مجموعه عمومی

 

 

طول (کیلومتر)

ختم

شروع

نمبر شاهراه

483

کندهار

کابل

01RH

564

هرات

کندهار

02RH

747

مزارشریف

هرات

03RH

407

کابل

مزارشریف

04RH

224

تورخم

کابل

05RH

104

سپین بولدک

کندهار

06RH

223

زرنج

دلارام

07RH

124

اسلام قلعه

هرات

08RH

119

تورغندی

هرات

09RH

37

آقینه

اندخوی

10RH

57

حیرتان

نایب آباد

11RH

138

شیرخان بندر

پل خمری

12RH

3227

 

 

مجموعه

 

 

طول (کیلومتر)

ختم

شروع

نمبر شاهراه

130

اسمار

جلال آباد

NH 01

67

نورستان

جلال آباد

NH 02

175

جلال آباد ( از گندمک)

کابل

NH 03

105

سروبی از طریق کوهستان

جبل سراج

NH 04

248

یکاولنگ (از بامیان)

چاریکار

NH 05

855

هرات (از پنجاب چغچران)

میدان شهر

NH 06

209

دوشی

حصه اول بهسود

NH 07

297

غلام خان (پل علم، گردیز، خوست)

کابل

NH 08

58

( RH 01) خوشی

سید آباد

NH 09

86

گردیز (زرمت)

غزنی

NH 10

116

گردیز ( شرن)

غزنی

NH 11

7

گوربز

متن

NH 12

468

NH ( شاهراه  شرق - غرب از ترینکوت)

کندهار

NH 20

268

خانشین

گرشک

NH 21

362

گارد اولنگ

دلارام

NH 22

203

فراه رود ( ازطریق فراه)

دلارام

NH 31

324

چغچران

شبرغان

NH 40

362

مزارشریف

پنجاب

NH 41

104

کندز

خلم

NH 42

365

اشکاشم  

کندز

NH 43

97

ینگی قلعه

تالقان

NH 44

4906

 

 

مجموعه

 

بـــند ثـــقـــیل -Gravity dam

بـــند ثـــقـــیل

Gravity dam

 

این نوع بند ها طوری که از نام آنها پیدا است عبارت از بند های است که به واسطه وزن خود در مقابل قوه های خارجی مقاومت مینماید و عموما" از سنگ ، کانکریت ، خشت و گاهی هم از عناصر فلزی اعمار میگردد و نسبت به بند های دیگر زیادتر مروج اند و از جمله قدیمی ترین ساختمان ها میباشد.

در افغانستان نیز از اینوع بند ها اعمار گردیده مانند بند ماهی پر ، سروبی, نغلو, درونته و غیره.

 

قوه های که بالای یک بند ثقیل عمل مینمایند قرار ذیل است:

 

1.     فشار آ ب Water pressure

2.     وزن خود بند Self weight of dam

3.     فشار معکوس Up left pressure

4.     فشار یخ Ice pressure 

5.     فشار باد Wind pressure

6.     فشار موج Wave pressure

7.     فشار مواد رسوبی Silt pressure

8.     فشار زلزله Earthquake pressure

که هر کدام ذیلا" شرح میگردد.

 

فشار آب:  Water pressure

 از جمله بزرگترین قوه های است که بالای یک بند عمل می نماید اگر قسمت فوقانی U/S یا Heal کاملا" عمود باشد قوه یا فشار آب یک مرکبه داشته و عمودا" عمل مینماید و در صورت که U/S بند قسما" عمود و قسما" مایل باشد در این صورت شدت قوه یا فشار به شکل مثلثی بوده که در سطح آزاد  بالای آب صفر و در عمق H مساوی به (WxH ) می باشد که H عبارت از ارتفاع بند و W وزن 1m3 آب است که مساوی به W=1000 kg/m3 است.


 

 

1.     وزن خود بند : Self weight of dam  

وزن خود بند قوه اعظمی را وارد مینماید که به منظور تحلیل و دیزاین در یک متر طول بند در نظر گرفته میشود.

برای دریافت مجموع این قوه مقطع بند نظر به ساختمان به چندین مثلث ها ، مستطیل و غیره اشکال منظم هندسی تقسیم گردیده و قوه های w1,w2.w3……wn)) دریافت میگردد که قوه مجموعی در مرکز ثقل بند عمل می نماید.

 

3 . فشار یخ : Ice pressure

ضریب انقباض یخ 5 چند ضریب انقباض کانکریت است از این رو در موقع دیزاین بند ها   بلخصوص در مناطقیکه سرد و مرتفع اند فشار یخ در نظر گرفته شود چون یخ که در بالای بند تشکیل میشود از اثر انقباض قوه زیادی به تمام جهات وارد می نماید و مقدار فشار که از اثر یخ به بند وارد میشود ازkg/cm2  (2.5-15 ) است که وابسطه به درجه حرارت منطقه میباشد و این فشار به طوری اوسط در وقت دیزاین 5 kg/cm2 در نظر گرفته میــــــــــــــــــــــشود.

 

4 .فشار باد: Wind pressure

    این قوه یا فشار تنها به آن حصه بند وارد میشود که که بالاتر ازسطح آب قرار دارد (Freeboard).

    قوه باد چون در مساحت کم عمل مینماید بنا" بسیار کم است با آن هم باید در موقع دیزاین در نظر گرفته شود و به          

    صورت عموم قوه باد در افغانستان در حدود 100-150 kg/m2) ) در نظر گرفته میـــــــــشود.

 

 

5   .فشار موج : Wave pressure

     موج آب از اثر وزش باد در سطح ذخیره بند تولید میشود که سبب فشار بالای بند میگردد و این فشار

  ارتباط مستقیم به ارتفاع موج دارد و ارتفاع موج را از فرمول ذیل دریافت مینمایم.

 

 

 

 

hw = 0.032 v.d

        در فرمول فوق

·         hw عبارت از ارتفاع موج.

·         V    عبارت ازسرعت باد که مساوی است به 32 km.

·          d   عبارت از فاصله بین دو موج.

 

فشار موج را از فرمول ذیل دریافت میـــــــــنمایم.

Pw = 2.4Wxhw

                در فرمول فوق

·             Pw  عبارت از فشار موج

·             W    عبارت از وزن آب

·             hw   عبارت از ارتفاع موج مباشد.

محاسبات و تجارب نشان داده است که که این فشار در1/8 حصه ارتفاع موج (hw) از بالای آب عمل مینماید.

 

    .6فشـــار مواد رسوبی: Silt pressure

مواد که در فرش و یا در عقب بدنه بند رسوب مینماید نیز بالای بند فشار وارد مینماید که از فرمول ذیل محاسبه میشود.

Psilt = ½ δh2 (1-sinφ/ 1-cosφ)

در فرمول فوق

·     Psilt فشار مواد رسوبی

·      δ وزن مخصوصه مواد رسوبی

·      h ارتفاع مواد رسوبی

·      φ زاویه داخلی اصطحکاک میباشد.

در صورت که U/S به شکل مایل اعمار شده باشد در آن صورت این فشار دو مرکبه عمودی و افقی دارد که برای فشار افقی δ = 360 kg/m3 و برای فشار عمودی = 920 kg/m3 δ در نظر گرفته میشود و قرار فرمول های ذیل محاسبه میگــــــــردد.

Total horizontal silt pressure = Ps (H) = ½ 360h2

Total vertical silt pressure = P s (V) = ½ 920h2

 

7.          فشار زلزله بالای بند : Earthquake pressure

زلزله باعث امواج در قشر زمین گردیده و این امواج زلزله به تهداب بند تعجیل Acceleration میدهد که سبب حرکت تهداب بند میـــــــــــگردد.

بخاطریکه از تخریب بند جلوگیری شده باشد تهداب بند نیز باید به سمت حرکت زلزله حرکت نماید و تعجیل که به بند وارد میشود باعث تولید قوه انرشیا و تشنج در جسم بند می گردد و سبب بوجود آمدن ستــــــرس در طبقات پائین و تدریجا" در تمام جســـــم بند می شود.

امواج زلزله به تمام اطراف بند عمل مینماید اما در محاسبات و دیزاین صرف دو مرکبه افقی و عمودی قابل تحلیل و تجزیه است.

شدت زلزله مربوط به زون های آن میشود و قبل از هر نوع عمل باید در موقع سروی بند زون زلزله نیز مشخص گردد.

قابل تذکر است که تعجیل افقی باید است که در وقت دیزاین در نظر گرفته شود چون از عقب به طرف جلو بالای بند قوه وارد مینماید یعنی قوه داینامیکی تولید میــــــــــــــــکند.

 

 

 

برای دریافت فشار افقی زلزله فرمول ذیل ارئیه گردیده است.

PE = 0.555. α. δ.w. h2

در فرمول فوق

·             α عبارت ازنسبت بین تعجیل زلزله و تعجیل زمین

·             δ عبارت از وزن حجمی مواد بند

·             h ارتفاع بند

·            W وزن خود بند

    

         حالات پایـــداری (استواری) بــنــــد:

          نقطه که محصله قوه ها از آن عبور می نماید در بند ها دارای اهمیت خاص بوده و به ماکمک مینماید تا حالت     

           استواری بند را تعین نمایم.

1.     برای این که بند در مقابل چپه شدن overturning  استوار باشد باید نقطه تقاطع قوه محصله در ساحه محدوده اساس base واقع باشد.

2.     به منظور جلوگیری از تشنج کششی در قاعده یا اساس بند قوه محصله باید ازنصف سوم حصه اساس عبور نماید.

3.     فشار در اساس بند نباید از فشار مجازی ساحه مربوط اضافه باشد.

4.     به منظور جلوگیری از لغزش sliding باید قوه اعظمی اصطحکاک بزرگتر از قوه های افقی باشد. قوه اعظمی اصطحکاک مساوی است به حاصل ضرب وزن بند (W) و ضریب اصطحکاک (μ) .

Μ          - عبارت از ضریب اصطحکاک اساس یا قاعده است که از کتاب های مربوطه اخذ میگردد و یا    

           مستقیما" در ساحه تعین مــــــــــــــی شود.

 

 

 

مثـــــــــال : یک بند کانکریتی مقطع ذوذنقه را مد نظر می گریم که ارتفاع آن H=16m بوده و ارتفاع آب در آن h=16m                باشد. عرض بند در قاعده B=8m و در قسمت بالای b=3m است.

                  قوه محصله و نقطه تقاطع آنرا با اساس دریابید وزن حجمی مواد بند WM = 2400 kg/m3 وزن

                حجمی آب ww = 1000kg/m3 میباشــــــــــد؟

 

حـــل :

 

دریافت فشار آب در فی متر طول بند.

Fw = WW (H) 2 / 2 = 1000 (16)2 / 2 = 128000 kg/m2

 

دریافت وزن مجموعی بند.

Wd = 2400 x16x1/2(8+3) = 211200 kg

= (128)2+ (211.2)2   R = Fw2 + Wd2    قوه محصله

R = 246.960 Ton

برای دریافت نمودن فاصله AM چنین عمل می نمایم.

AM = a2 + ab + b2 / 3(a+b)

AM = 32 + 3x8 + 82 / 3(3+8) = 2.94 m

X = Fw / Wd (H / 3) = 128 / 211.2 (16 / 3) = 3.32

AK = AM + X = 2.94 + 3.32 = 6.17 m

 

 

دریافت فشار یخ :

طوریکه در قبل یادآور شدیم که مقدار فشار یخ مساوی است به.

Pice = (2.5 – 15) kg / cm2

که ما در اینجا این قیمت را به طوری اوسط مساوی به 7 kg / cm2 قبول می نمایم ، پس داریم که

Area of dam = (a + b / 2) (H) (1)

Area of dam = (3 + 8 / 2) (16) (1) = 88 m2 = 8800 cm2

Pice = 7 (8800) = 61600 kg/m2

دریافت فشار باد:

فشار باد در بند در ساحه عمل می نماید که بلند تر از سطح آب قرار داشته باشد(free board) بنا" در این مثال چون ارتفاع آب مساوی به ارتفاع بند است لذا فشار باد بالای بند محاسبه نمی گردد.

 

فشار موج :

برای دریافت فشار موج باید سرعت باد ، ارتفاع موج و فاصله بین دو موج را داشته باشیم و دریافت فکتور های فوق وابسطه به سروی ساحه است که برای حل این مثال تمام قیمت ها فرض شده است که قرار ذیل میــــــــــــــــباشد.

 Wind velocity=2km/h = 0.55 m/sec

Distance between two wave = 0.25m (maximum)

پس ارتفاع موج را چنین دریافت مینمایم.

hw = 0.032 VxF =0.032 √0.55 x0.25 = 0.1375m

Pwave =2.4 Wxhw

Pwave = 2.4 (1000)x0.1375 = 330 kg/m2

 

دریافت فشار مواد رسوبی :

جهت دریافت فشار مواد رسوبی باید اولا" دیده شود که سطح بند به طرف U/S عمود است یا مایل که در این مثال کاملا" عمود است دراین صورت فشار صرف یک مرکبه دارد که چنین دریافت مگردد.

 

Total vertical silt pressure = P s (V) = ½ 920h2

 

فرض مینمایم که ارتفاع اعظمی مواد رسوبی مساوی است به h = 1.2 m .

P s (v) = 920 (1.2)2

P s (v) = 1382.4 kg /m2

دریافت فشار زلزله :

زلزله بزرگترین و خطرناکترین فشار را بالای بند وارد مینماید و باعث تعجیل در قاعده بند میگردد که قرار فرمول ذیل محاسبه می شـــــــــــــود.

 

PE = 0.555. α.w. h2

α = ae / g

 

ae: عبارت تعجیل زلزله است که برای تعجیل عمودی قیمت آن ae = 0.015m/sec2 و برای تعجیل افقی قیمت آن ae = 0.15m/sec2 است ، تعجیل افقی زلزله باعث حرکت قاعده بند می گردد که در موقع دیزاین در نظر گرفته شود.

تعجیل عمودی زلزله باعث واژگون شدن و شکست بند می گردد که محاسبات آن ها قرار ذیل است.

بعد از محاسبات قوه ها حالا قیمت تمام قوه ها افقی را جمع الجبری نموده و بعدا" آن را با وزن بند مقایسه مینمایم.

 

دریافت تعجیل افقی:

 

α =ae/ g

PE = 0.555 (0.0155) (1000) (16)2

PE =2200 kg/m2

 

 

دریافت تعجیل عمودی:

α =ae/ g

PE = 0.555 (0.0015) (2400) (16)2

PE =512 kg/m2

قابل ذکر است که قیمت تعجیل افقی زلزله با سایر قوه های افقی جمع میشود ولی قیمت تعجیل عمودی از قیمت وزن بند منفی میگردد.

قوه های زلزله درفاصله 4h / 3π از قاعده بند عمل مینماید.

 

 

دریافت قوه اصطحکاک :

ما در این جا ضریب اصطحکاک را (0.5) قبول مکنیم و طوری که قبلا" یاد آور گردیم قوه اصطحکاک مجموعی عبارت است از حاصل ضرب وزن بند و ضریب اصطحکاک.

 

 Total friction force = μ (Wd) = 0.5(211200) = 105600 kg/ m2

 

 

 

 

نتیجه گیری:

بعد از محاسبات فوق باید قوه های دریافت شده عمودی و افقی را با هم جمع الجبری نمایم تا بتوانیم دریابیم که آیا این بند در مقابل همچو قوه ها مقاومت دارد یا خیــــــــــر.

 

 F = (128000+61600+330+1382.4+2200) - 105600 ∑ مجموع قوه های افقی

= 87912.4 kg/ m2

 F= (211200-512) = 210688 kg/ m2 ∑مجموع قوه های عمودی

پس داریم که:

  Total weight of dam Total horizontal force<

87912.4<210688 than safe